کتاب ۱۹۸۴ در سال های اخیر به عنوان یک کتاب برجسته در محافل ادبی جهان بسیار مورد توجه بوده و نویسنده آن را در ردیف نویسندگان سرشناس ادبیات انگلیس قرار داده است. کتاب برجسته عصر – لقبی است که مطبوعات موثر انگلیس پس از انتشار کتاب ۱۹۸۴ به آن داده اند.
در پیشگفتار این رمان آمده است:
جرج اورول نویسنده کتاب ۱۹۸۴ قبل از نوشتن این کتاب نیز با نوشتن دو کتاب دیگر به نام روزهای برمه و مزرعه حیوانات شهرت فراوانی در کشورهای انگلیسی زبان و بعد در سراسر جهان به دست آورد. ولی کتاب ۱۹۸۴ ناگهان او را به عنوان یک استاد مسلم، به جهان معرفی کرد. زیرا وی در این کتاب یک قدرت تخیل حیرت آور را با یک رسم و شیوه قوی و مغز داستان نویسی در هم آمیخته و یک اثر کم نظیر به وجود آورده است.
کتاب ۱۹۸۴ یک رمان تخیلی محسوب می شود که در رد نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) و کمونیسم نوشته شده است.
بر اساس این کتاب یک فیلم هم در سال ۱۹۵۶ ساخته شده است که دیدن آن خالی از لطف نیست، اما مثل همیشه پیشنهاد کافهبوک این است که شما اول کتاب را بخوانید.
خلاصه کتاب ۱۹۸۴
دنیای حیرتانگیز و ترسناکی که جرج اورول در رمان خود به تصویر کشیده از سه کشور بزرگ، مقتدر و بیرحم تشکیل شده است که دائما در باهمدیگر در جنگ هستند:
اوشینیا
اوراسیا
ایستیشیا
داستان کتاب ۱۹۸۴ در لندن، یکی از شهرهای بزرگ اوشینیا اتفاق میافتد.
دولت مرکزی اوشینیا یک دولت تمامیتخواه است که همهچیز را کنترل میکند و به شما می گوید که چه کاری انجام دهید، کجا حضور داشته باشید، با چه کسانی صحبت کنید، اوقات فراغت خود را چگونه سپری کنید، به چه چیزی فکر کنید، به چه چیزی باور داشتید باشید و خلاصه به معنای واقعی کلمه همه چیز را کنترل می کند و تحت نظر دارد.
حال اگر از شما خلافی سر بزند، (این خلاف شامل هرکاری و هرچیزی است که به نفع حزب نباشد. یعنی شما حتی اگر در ذهن خود از حزب تنفر داشته باشید و چهره شما این موضوع را نشان دهد، شما دچار جنایت فکر و جنایت چهره شدهاید) شما ناپدید خواهید شد. یا به اصطلاحی که در کتاب آمده است بخار میشوید. دیگر هیچ مدرکی از وجود شما در هیچ جایی وجود نخواهد داشت و حتی خاطرات شما از ذهن دیگران پاک خواهد شد.
شخصیت اصلی رمان در قسمتی از کتاب میگوید:
هیچچیز، جز چند سانتیمتر مکعبی که درون جمجمه بود، به شما تعلق نداشت.
در کشور اوشینیا مردم بیش از حد به کار گرفته میشوند، غذا به اندازه کافی نیست، آدم ها هویت ندارند، عشق و علاقه و احساس بین افراد ممنوع شده است، ساختمانها به غیر از ساختمانهای دولتی همه پوسیده و مخروبه هستند، موشکها و خمپارهها ناگهان منفجر میشوند و…
حزب، سه شعار معروف دارد که بر بدنه وزارت حقیقت حک شده است:
جنگ صلح است
آزادی بردگی است
جهل قدرت است
شخصیت اصلی کتاب ۱۹۸۴ وینستن اسمیت است که در وزارت حقیقت کار میکند. وینستن تنها زندگی میکند و با اینکه کارمند حزب است از آن تنفر دارد و بنابر یک سری از حوادث و اتفاقات که در کتاب نقل شده است، میداند که حزب، حقیقت و باورهای مردم را تحریف میکند.
در ادامه کسی که وینستن از او میترسید و همواره فکر می کرد او یک پلیس است یعنی جولیا وارد داستان میشود. جولیا رابطهای مخفیانه با وینستن ایجاد میکند و آن ها بعد از آشنایی متوجه می شوند که هر دو از حزب متنفر هستند. داستان کتاب وقتی هیجانانگیزتر و جدیتر می شود که اوبراین آن ها را به خانه خود دعوت می کند و… (همه چیزهایی که خواندید قسمت بسیار کوچکی از اتفاقات و حوادث کتاب ۱۹۸۴ بود و خیلی از موارد کتاب فاش نشده است).
منبع:
/کتاب-1984/https://kafebook.ir